مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
هرچند ظاهر «مثله» اين است كه كل قرآن مراد است، ولى كلمه «حديث» به معناي كلام که شامل كمتر از يك سوره هم مىشود؛ لذا برخى احتمال دادهاند مقدار معجزه بودن قرآن، يك سوره يا تعدادى از آيات است كه به اندازه يك سوره باشد (ر.ك. به: سيوطى، همان، ص 20).تذكر: نكته جالب در آيات فوق اين است كه آن جايى كه سخن از آوردن مثل كل قرآن يا ده سوره است، از يارى افراد به هم ديگر است؛ اما در جايي كه سخن از يك سوره و حديث باشد، مسأله شاهدان ـ نه ياوران ـ را مطرح مىكند. علت اين تعبيرها شايد اين باشد كه در صورت اول اين كار براى يك نفر مشكل است يا اين كه اشاره به وجود اعجاز قرآن و مراتب آن است.دايره تحدّى قرآن: مبارزه طلبى قرآن سه نوع شمول دارد.1. شمول افرادى؛ قرآن مىفرمايد:«لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَاالْقُرْآنِ لاَيَأْتُونَ بِمِثْلِهِ» (اسراء/ 88)؛ يعنى اگر همه افراد انسان ها و حتى جنها جمع شوند، نمىتوانند مثل قرآن را بياورند و به اصطلاح عام افرادى است؛ به گونه اي كه شامل همه افراد موجود انسان ها و حتى افرادى كه در آينده مىآيند، مىشود.2. شمول زمانى؛ يعنى اين دعوت و تحدّى قرآن از زمان صدر اسلام شروع شده است و هميشه ادامه دارد، لذا مىفرمايد: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا» (بقره/ 24)؛ «اگر در گذشته نتوانستيد مثل قرآن را بياوريد. و هرگز نخواهيد توانست».3. شمول احوالى؛ «در حالى كه نمىتوانيد مثل قرآن را بياوريد»؛ يعنى اگر عرب يا عجم، اديب (متخصص ادبيات عرب) يا متخصص در هر زمينه ديگر باشيد، نمىتوانيد مثل قرآن را بياوريد؛ البته اين مطلب از اطلاق آيه استفاده مىشود (ر.ك. به: معرفت، التمهيد فى علوم قرآن، ج4، ص22).از اين شمول، عموم و اطلاق آيه مىتوان استفاده كرد كه جهت و رمز اعجاز قرآن بايد چيزى ديگر باشد كه شامل همه زمان ها و همه احوال باشد. اين در حالى است كه برخى مثل شاطبى مي گويند اعجاز قرآن مخصوص زمان صدر اسلام است و همين كه اديبان آن دوره نتوانستند مثل قرآن را بياورند، دليل معجزه بودن قرآن است و اعصار بعدى تنها به همين مطلب احتجاج مىشود (الاعجاز البيانى، ص 68ـ 65 به نقل از: معرفت، التمهيد، ج4، ص 24).مرجع ضمير «من مثله در سوره بقره آيه 12 مي خوانيم: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ» در مورد مرجع ضمير غايب «مثله» مىتوان چند احتمال را مطرح كرد.1. مرجع ضمير قرآن (مانزّلنا) باشد؛ يعنى «پس سورهاى از جنس (از مثل) قرآن بياوريد».از ظاهر آيه همين معنا استفاده مىشود و مشهور در زبانها هم همين است. علامه طباطبائى; در الميزان (ج1، ص 58) نيز اين احتمال را ذكر مىكند.2. مرجع ضمير خدا باشد؛ يعنى «اگر مي توانيد سورهاى از مثل خدا بياوريد». اين مطلب در كلام الزملكانى (م: 651 ق) به عنوان يك احتمال نقل شده كه ضعيف است؛ چرا كه سياق اين آيه با آيه «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» (هود/ 13)؛ «بگو پس ده سوره مانند آن (قرآن) بياوريد»، يكي است؛ در حالى كه ضمير در اين آيه به خدا بر نمىگردد (معرفت، التمهيد، ج4، ص 77).3. مرجع ضمير به عبد (پيامبر(ص)) بر مىگردد؛ يعنى «پس سورهاى از مثل پيامبر(ص) (كه امى است) بياوريد»؛ يعنى صدور يك سوره مثل سورههاى قرآن از فردى درس نخوانده مثل پيامبر(ص) ممكن نيست. اين احتمال را علامه طباطبايى در الميزان (ج 1، ص 58) مطرح مىكند.تذكر: شايد اين مطلب به مراتب اعجاز نيز اشاره باشد؛ يعنى آوردن يك سوره با توجه به اين كه همه جهات اعجاز را در بر ندارد، از فردى امّى معجزه است و از افراد امّى برنمىآيد؛ همان گونه كه آوردن ده سوره (با توجه به محتواى آن سورها و جهات عديده اعجاز آن ها) از دست افراد كثير با تخصصهاى گوناگون هم ساخته نيست؛ يعنى هر آيهاى خطاب به شخص يا اشخاص خاص (امى، جن و انس) است و مرتبهاى از اعجاز را بيان مىكند. شاهد اين مطلب همان چيزى است كه قبلاً بيان كرديم كه تحدّى قرآن در مورد ده سوره و كل قرآن همراه با اشاره به ياوران انس و جن است؛ اما در مورد تحدّى به يك سوره، سخنى از آن ها به ميان نمىآيد؛ بلكه داوران و شاهدانى را براى قضاوت بين دو سوره كه از فرد امى صادر مىشود، فرا مىخواند تا روشن شود هيچ فرد امّى نمىتواند مثل پيامبر(ص) باشد و سورهاى معجزه آسا آورد. از اين مطلب جواب «الزملكانى» هم روشن مي شود كه سياق دو آيه يكسان نيست؛ چرا كه در سوره هود سخن از ده مورد ـ و نه يك سوره ـ است و نيز در سوره هود مرجعى مثل «عبد» وجود ندارد و نيز كلمه «من» در آنجا نيست؛ پس هرچند ظاهر آيه معناى اول را نشان مىدهد؛ اما معناى سوم دقيقتر به نظر مىرسد.4. علامه طباطبايى; در الميزان (ج1، ص58) احتمال ديگري را نيز مطرح مي كند كه طبق آن ضمير به خود سوره (مثلاً بقره) بر گردد، سپس آن احتمال را تضعيف مىكند.
نظرات شما عزیزان: [ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:قلمرو اعجاز قرآن, ] [ 8:52 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |